شنبه 29 فروردین:
|
تاسیس کشور بلژیک و نگاهی کوتاه به تاریخچه و ساختار آن
نشست نوزدهم اپریل 39 لندن استقلال، بیطرفی و سلطنتی بودن» بلژیک را
تضمین کرد و همین تضمین بازی ها» از علل دو جنگ جهانی قرن 20 بود و ترس از
سلاح اتمی است که مانع جنگ جهانی دیگری شده است، نه ابتکار و خردمندی
دولت ـ مردان».
بلژیک از زمان سلطه رومی ها که یک ایالت این
امپراتوری به نام گالیا بلژیکا» بود تا انقلاب سال 30 به صورت یک کشور
مستقل نبود و حاکمیت ملی نداشت. این انقلاب استقلال بلژیک را اعلام داشت که
نشست سال 31 قدرتهای اروپایی آن را تایید و نشست 39 لندن این استقلال
را تضمین کرد.
ساکنان ِ به آن ترتیب استقلال یافته 30 هزار
کیلومتری (و اینک 11 میلیون نفری) سه گروه بوده اند؛ فلاندرها در شمال،
والون ها در جنوب و آلمانی ها در جنوب شرقی. فلاندرها به زبان فلمیش
(فلمینگ) تکلم می کنند و والون ها» فرانکو فون (فرانسوی زبان) هستند با
فرهنگ های مختلف و در زمان برتری هر قدرت اروپایی؛ اسپانیا، فرانسه و .
تابع آن قدرت و در نتیجه صحنه جنگها. ناپلئون در سال 15 در واترلو (ناحیه
ای در نزدیکی بروکسل) شکست نهایی خورد. از این زمان بود که بلژیکی ها به
اندیشه استقلال افتادند. بلژیک یکی از کشورهای دو زبانه جهان است و اینک
عملا پایتخت ناتو و اتحادیه اروپا. اشتراک زبان، نژاد و فرهنگ با دو
همسایه، سبب شده بود که اتحادیه بنه لوکس (هلند، بلژیک و لوکزمبورگ) به
وجود آید. هرسه کشور از موسسان اتحادیه اروپا هستند.
دوشنبه 31 فروردین
اعلام آزادی مذهبی و مهاجرت یهودیان اروپا به آمریکا ـ شهرهای یهودی نشین جهان
بیستم اپریل 1657 دولت هلند به یهودیانی که به نیوآمستردام (نیویورک
کنونی) مهاجرت کرده بودند آزادی مذهبی داد. یهودیان در قرون وسطی و جدید در
بسیاری از نقاط اروپا بویژه در اسپانیا و آلمان تحت اذیت و آزار قرار می
گرفتند و گاهی هم کشتار می شدند. در آن زمان، هلند و انگلستان برای آنان
جای امن بود و ازجمله نیوآمستردام در آمریکای شمالی که از سال 1625 هلندی
نشین شده بود و هلندی ها از دژ منهتن و پایگاه دریایی هلند در اینجا،
مستعمرات آمریکایی شان را زیر نظر داشتند. انگلیسی ها که از 1607 گام به
آمریکای شمالی گذارده بودند در سال 1664 چهار ناو توپدار و شماری تفنگدار
به نیوآمستردام فرستادند و این منطقه و عملا از سال 1665 متعلقه انگلیسی ها
شد که آن را به افتخار دوک آو یورک (بعدا پادشاه انگلستان) به نیویورک
تغییر نام دادند و این دست به دست گشتن در مهاجرت یهودیان از اروپا تاثیر
نگذاشت زیراکه انگلیسی ها هم یهودآزار» نبودند. ادامه این مهاجرت سبب شده
است که طبق آمار سال 2013، بیش از 2 میلیون و 35 هزار یهودی یعنی حدود 15
درصد یهودیان جهان در نیویورک زندگی کنند و شهر نیویورک پس از تل اویو
دومین شهر یهودی نشین جهان است. در تل اویو حدود سه میلیون یهودی زندگی می
کنند.
سایر شهرهایی که بیش از یکصد هزار یهودی در آنجا زندگی می کنند، (طبق آمار سال 2013) به ترتیب از این قرار اند:
ـ لس آنجلس: 630 هزار
ـ اورشلیم (قدس): 580 هزار
ـ فلوریدای جنوبی: 550 هزار
ـ پاریس: 310 هزار
ـ فیلادلفیا: 280 هزار
ـ اتلانتا: 270 هزار
ـ شیکاگو: 265 هزار
ـ بوئنوس آیرس: 256 هزار
ـ بوستون: 230 هزار
ـ سانفرانسیسکو: 220 هزار
ـ لندن: 205 هزار
ـ واشنگتن: 178 هزار
ـ تورونتو: 165 هزار
ـ کی اف (اوکراین): 122 هزار
ـ مسکو: 115 هزار
ـ سن پترزبورگ: 104 هزار
ـ مونترال: 102 هزار
------
شهرهای بالتیمور، لاس وگاس، سن دیاگو و دیترویت واقع در ایالات متحده آمریکا هرکدام 100 هزار
سه شنبه 1 اردیبهشت
چهارشنبه 2 اردیبهشت
ابتکار برزیل در ساخت یک پایتخت تازه که دارد جهانی می شود
![]() |
نماد برزیلیا |
![]() |
P. A. Cabral |
کابرال و همراهانش هنگام ورود به برزیل با انبوه بومیان (سرخپوستان) رو به رو شدند که در کلبه های بزرگ زندگی می کردند و در گهواره (هموک) می خوابیدند و برای شکار از تیر و کمان استفاده می کردند. آنان مردمانی صلح طلب بودند و در صدد وارد ساختن آزار به تازه واردین برنیامدند. برزیل با وسعتی بیش از هشت میلیون و پانصد هزار کیلومتر، تا قرن نوزدهم وابسته به پرتغال کوچولو بود.
پنج شنبه 3 اردیبهشت لنین: طبقه استثمارگر می کوشد که حکومت و رسانه ها را از دست ندهد - اعلامیه لنین درباره عامل اختلاف طبقاتی
لِنین ( ولادیمیر ایلیچ) 22 اپریل 1917 (سوم اردیبهشت) و شش روز پس از بازگشت از تبعید به وطن، در زادروز خود بیانیه ای منتشر ساخت که یک تعریف جامع از ایجاد طبقه (کلاس) میان اعضای یک جامعه (مردم) و کینه و نفاق به شمار آمده است. در این بیانیه چنین آمده بود: بشر ذاتا جمع ثروت در دست یک، یا چند فرد و چند خانواده را عملی درست، منطقی و به حق نمی داند و در نتیجه نمی تواند آن را تحمل کند. بنابراین، سرچشمه دشمنی ها و مبارزات پنهان و آشگار از همین جاست. همین اختلاف طبقاتی و جداسازی انسانها که یکسان و برابر زاده می شوند در طول تاریخ باعث جنگها و طغیان ها بوده است و تا مسئله ثروت و خروج آن از دست شماری کم حل نشود؛ این جنگ و جدالها ادامه خواهد داشت. تاریخ نشان داده است که توده ها از هر فرصت به دست آمده، برای پس گرفتن ثروت که آن را حق خود می دانند استفاده خواهند کرد که غالبا همراه با خونریزی و تخریب بوده است. توده ها مقامات دولتی را هم دست نشانده ثروت جویان و پولپرستان می دانند و با به دست آوردن فرصت آنان را به زیر خواهند کشید. طبقه ثروتمند استثمارکننده سایرین است و استثمارگر همه تلاشها و نیرنگها را بکار می گیرد تا این امتیاز خود را از دست ندهد و در درجه اول می کوشد که طبقه تحت استثمار و ستم آگاه و روشن و صاحب معلومات لازم (معلومات عمومی و ضروری) نشود. طبقه استثمارگر مساعی خود را بکار می برد که نه تنها قدرت حکومتی و دولت را درکنترل داشته باشد بلکه ابزارهای اطلاع رسانی و روشنگری (مطبوعات) هم مستقیم و غیر مستقیم از دستش خارج نشود و . و ما بپاخاسته ایم تا به این وضعیت و این بی عدالتی عظیم پایان بدهیم، زیرا که عدالت و برابری خواست نهائی هر انسان است. شوق به جمع کردن پول که یک عادت روانی، و به زیان توده ها است باید تبدیل به اشتیاق های دیگر شود ــ شوق خدمت به همنوع، به بشریت، به دانش، به تحقق جامعه بدون طبقه، به تامین سعادت مردم، به بسط عدالت، به صلح و برادری و لنین که پولپرستی، جاه و برتری جویی از این طریق را عامل ایجاد طبقه و کلاس» در یک جامعه خوانده بود ثابت کرده بود که توده ها (اکثریت و طبقات پایین تر) آرامش نخواهند داشت، زیرا که کینه ثروت دارها روانِ آنان را رها نخواهد ساخت و آماده طغیان خواهند بود. لنین نیز بمانند مارکس اقتصاد را عامل اصلی جنگ ها، و نابرابری اقتصادی و وجود کلاس در جامعه را عامل نه تنها جنحه و جنایات روزمره بلکه طغیان عمومی (انقلاب) به دست داده بود که کوتاهی دولت هایی که در کنترل اصحاب پول هستند آن را دامن می زنند. لنین در بیانیه قبلی خود (بیانیه 16 اپریل 1917) که آن را پس از بازگشت از تبعید 11 ساله صادر کرده بود کاپیتالیسم و آزمندی دولتهای استعمارگر را عامل جنگ جهانی اول (و در آن زمان؛ جنگ جاری) خوانده بود که نتوانسته بودند بر سر چاپیدن کشورهای ضعیف تر و بلعیدن مواد خام و کارگر ارزان سرزمین ها به سازش برسند. لنین درگیری و هرگونه جنگ بر سر استثمارملل و گسترش منطقه نفوذ را یک بیشرمی گستاخانه و جنایت نسبت به بشریت خوانده بود. لنین که 22 اپریل 70 به دنیا آمده بود و با انقلاب اکتبر 1917 روسیه تزاری را به صورت یک جمهوری فدراتیو سوسیالیستی درآورده بود 54 سال عمر کرد و 21 ژانویه 1924 درگذشت. جمعه 4 اردیبهشت تاجگذاری رضاشاه ـ نقش فروغی در دو پرده!
در پایان مراسم تاجگذاری چند ژنرال ازجمله وزیر جنگ و فرماندهان لشکرهای جنوب، غرب، شرق، آذربایجان و تیپ شمال عنوان آجودان شاه گرفتند. پس از مراسم، هواپیماهای نظامی ایران در آسمان تهران نمایش پرواز دادند و دو روز بعد بی سیم کشور آغاز بکار کرد که محل آن در نزدیکی چهارراه سید خندان هنوز به باغ بی سیم معروف است که اینک مقرّ وزارت پست و تلگراف و تلفن (مخابرات) است. مجلس موسسان در 22 آذر سال 1304 چهار اصل از اصول متمم قانون اساسی را اصلاح، ژنرال رضاخان پهلوی فرمانده ارتش (سردار سپه) و نخست وزیر وقت را شاه و سلطنت را در خاندان او موروثی کرده بود. پهلوی یکم (متولد مارس 78 در سوادکوه مازندران و متوفی در جولای 1944 در تبعید در یوهانسبورگ آفریقای جنوبی و عملا زندانی دولت لندن) قبلا نظر به جمهوری شدن ایران داشت ولی در سال 1304 هجری خورشیدی ناگهان تغییر عقیده داده بود!.
|
فروش انواع مادربرد کامپیوتر در سطح کرج با پایین ترین قیمت ممکن
ها ,سال ,هزار ـ ,یک ,کشور , ,و در ,پس از ,را به ,بود که ,آن را
درباره این سایت